آخرین اخبار

سرمایه های راکد و وعده های مدت دار

شکوفه های زیتون بررسی می کند؛ سرمایه هایی که فنا شدند/ سرابی برای تشنگان اشتغال

اشتراک گذاری
27 خرداد 1396
35 بازدید
کد مطلب : 28729

اسپرو/ محمدحسین صیادپور- حمیدشفایی- شهرستان رودبار از دهه های 60 و 70 همواره یکی از قطب های بزرگ صنعتی استان گیلان بوده است که با وجود شرکت ها و کارخانجات صنعتی بزرگ و حتی کارگاه های کوچک در ایجاد اشتغال در سطح استان جایگاه ویژه ای داشته است.

معدن ذغال سنگ سنگرود، شرکت چرم سازی گنجه، شرکت کفش ملی گنجه، شرکت سیمان لوشان، شرکت کاشی گیلانا منجیل، موتور سازی مارلیک منجیل و .. بیشترین سهم را در اشتغال برای مردم این دیار داشتند. میزان ایجاد اشتغال در این کارخانه ها به اندازه ای بود که حتی نیروی کار زیادی از دیگر شهرهای استان برای کار به این شهرستان مهاجرت می کردند. نتیجه و تاثیر این میزان اشتغال در عرصه های دیگر کاملا به چشم می آمد؛ بطوری که مردم شهرستان رودبار کشاورزی و دامداری را بعنوان شغل دوم خود برمی گزیدند و رونق اقتصادی در خانواه ها موجب عدم کوچ نشینی از روستاها به شهرها و از شهرها به دیگر شهرستان ها شده بود.

این روزها نبض دومین قطب صنعتی استان گیلان کند می زند و با مرگ اندک اندک واحدهای صنعتی و تولیدی شهرستان رودبار احتمال می رود چرخه صنعت در این شهرستان از کار بیفتد.

روزگاری که مردم برای امرار معاش و اشتغال خود در شهرستان رودبار با وجود شرکت های یاد شده کمترین دغدغه را داشتند؛ دیری نپایید که مشکلات اقتصادی کشور چوب لای چرخه تولید در این کارخانه ها گذاشت و یکی پس از دیگری از تولید باز ایستادند. هرچند برخی از آنها بدلایل دیگری تعطیل شدند اما نباید بی توجهی و عدم کارآمدی برخی از مسئولان در تعطیلی این کارخانه ها را فراموش کرد. نبض دومین قطب صنعتی استان گیلان کند می زند و با مرگ اندک اندک واحدهای صنعتی و تولیدی شهرستان رودبار احتمال می رود اگر چاره ای برای بقا و احیا و پایداری صنایع صورت نگیرد، چرخه صنعت در این شهرستان از کار بیفتد.

همانطور که شهرک صنعتی منجیل و جیرنده تعطیل شد و شهرک های لوشان و خرشک نیز با افت و خیز به پیش می روند. حال، مردم رودبار از همه آن کارخانه ها و شرکت ها، تنها خاطره ای بیش برایشان نمانده است. بناهایی که همچون مجسمه هایی در دوران و ادوار مختلف سوژه ای برای شعارهای کاندیداهای انتخابات مجلس شورای اسلامی شده و هر چهار سال یکبار وعده بازگشایی آنها برای مردم تشنه اشتغال، همانند یک سراب است. در ادامه شکوفه های زیتون به درخواست شما خوانندگان و همراهان همیشگی وضعیت برخی از این کارخانه ها و واحدهای تولیدی را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه از نظر شما خوبان خواهد گذشت. با ما همراه باشید.

 


معدن ذغال سنگ سنگرود

این معدن يكي از مهمترين معادن ذغال سنگ ايران در حوزه ذغال دار البرز غربي واقع شده است. بهره برداري از اين معدن در سال ۱۳۵۰ آغاز شد که تنها قطب اقتصادی دو منطقه «عمارلو» و«خورگام» بوده و زمانی بالغ بر ۳ هزار و ۵۰۰ کارگر در این معدن کار می‌کرده‌اند که این میزان در سال ۹۰ به حدود ۶۰۰ نفر کاهش و بعد آن نیز تا سال 93 تعداد کارگران شاغل در این معدن به ۳۷۰ نفر تنزل یافت.

با توجه به اینکه ابلاغ انحلال شرکت ذغال سنگ البرز غربی-سنگرود- به دلیل اتمام ذخایر این معدن و غیر اقتصادی بودن، ادامه استخراج -از سوی کارگران زحمتکش این معدن اتمام ذخایر واقعیت نداشته است-در تاریخ ۲۵ آذر سال ۹۲ از سوی هیات واگذاری به بخش خصوصی با حضور نمایندگان وزارت اقتصاد و دارایی، وزارت دادگستری، سازمان خصوصی سازی، اتاق بازرگانی ایران و نمایندگان سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) انجام شده است.

به گفته برخی از کارگران معدنچی، مسئولان وزارت صنعت و شرکت فولاد درحالی معدن ذغال سنگ سنگرود را زیان دیده اعلام کرده‌اند که این معدن سرشار از رگه‌های زغال سنگ بوده است.

این معدن که در دهه های قبل بیش از سه هزار کارگر را در خود مشغول به کار کرده و از امکانات رفاهی مطلوبی برخوردار بود سرگذشت پر فراز و نشیبی را به خود دیده است. روزگاری زلزله، ایام تلخ از انفجار معدن که دهها کارگر را به کام مرگ برد، تعطیلی ۱۷ ماهه، اعتصاب های پی در پی و در نتیجه تعطیلی این معدن در سالهای اخیر و سردرگمی کارگران زحمتکش، شور و نشاط و حیات را از دو منطقه عمارلو و خورگام گرفت و معدن را به یک خرابه تبدیل کرد و وعده های راه اندازی این معدن در سالهای اخیر نیز تاکنون راه به جایی نبرده است.


کارخانه سیمان لوشان

این کارخانه جزء اولین واحدهای صنعتی لوشان است که برخی شکل گیری لوشان را به واسطه فعالیت این کارخانه می دانند. کارخانه سیمان لوشان با ظرفیت تولید ۳۰۰ تنی در گذشته یکی از مطرح‌ترین واحد‌های تولید کننده سیمان در شمال کشور بوده است. کارخانه ای که به دلیل نزدیک بودن به منازل مسکونی مشکلاتی را به دلیل گرد و غبار سیمان برای ساکنین ایجاد کرده بود، اما همین گرد و غبار سیمان، می ارزید به رفتن نان از سفره های حدود 200 کارگری که از این طریق امرار معاش می کردند.

مشکلات کارگران سیمان لوشان در مرداد ماه سال ۹۲ از زمانی آغاز شد که دولت وقت به بهانه‌های مختلف این واحد صنعتی را تعطیل اعلام کرد و ۱۸۰ نفر از کارگران کارخانه سیمان لوشان قبل و بعد از تعطیلی کارخانه (مردادماه۹۲) طی چند مرحله اخراج شدند. کارگران در آن زمان برای باز گشایی کارخانه و بازگشت به کار، تجمعات متعددی را در مقابل نهادهای مختلف دولتی در استان گیلان و مقابل بنیاد مستضعفان در تهران برگزار کردندکه نتیجه ای در بر نداشت و موضوع بلاتکلیفی کارگران ادامه پیدا کرد. شنیده ها از سوی مدیران شرکت حکایت از عدم سوددهی و بازدهی اقتصادی علت تعطیلی کارخانه بود که البته برخی از کارگران این کارخانه در گفتگو با شکوفه های زیتون بشدت موضوع عدم بازدهی اقتصادی را رد کردند و تاکید نمودند که موضوع گرد و غبار و مسائل زیست محیطی نیز با بهره گیری از علوم و تجهیزات فیلتراسیون می توانست مرتفع گردد.

این کارخانه هم بسته شد و تلاش ها برای احیا و یا تغییر کاربری این واحد تولیدی بی نتیجه ماند و حال لوشان مانده و با کوهی از آثار بجا مانده از کارخانه سیمانی که اکنون تعطیل است.


کارخانه کاشی گیلانا

این کارخانه جزء واحدهای تولیدی فعال استان به شمار می رفت و اگر تدبیری اندیشیده شود این واحد می تواند در عملکرد بی نظیر باشد؛ گیلانا بعد از معدن سنگرود بیشترین آمار تجمع کارگری را به خود اختصاص داده است.

این کارخانه نیز در سال های اخیر با مشکلاتی که در پرداخت حقوق کارگران داشت روز به روز دچار حاشیه شد، بطوری که تجمعات کارگران در مقابل ساختمان فرمانداری و استانداری افزایش و ناتوانی مدیران کارخانه در پرداخت حقوق کارگران که دلایل مختلف و خاص خود را داشت سبب آن شد تا تعدیل نیرو تعداد کارگران را به شدت کاهش دهد و تلاش های مدیران و مسئولین ارشد در زمان های مختلف نیز نتوانست از تعطیلی این کارخانه جلوگیری کند. البته معرفی کارگران به بیمه های بیکاری و … علاوه بر التیام درد کارگران، راهی برای جلوگیری از تجمعات بود که در بازه زمانی کوتاه جواب داد اما هرگز این کارخانه بازگشایی نشد.


کارخانه فولاد و ام دی اف لوشان

چرخه صنعت رودبار زمانی لنگید که برخی از واحدهای صنعتی رودبار درگیر با پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی شدند و همین امر تعدیل نیرو و یا تعطیلی واحدهای صنعتی را در این شهرستان به دنبال داشت که از جمله آنها می توان به فولاد، ام دی اف و کارخانه آب معدنی داماش که این روزها نبضش کند می زند اشاره کنیم.

این در حالی است که شرکت های مرحوم خسروی در سطح شهرستان حدود هزار شغل را ایجاد کرده بود؛ بخصوص همین سه کارخانه بیش از 550 شغل ثابت ایجاد کرده بودند، بطوری که فعالیت آنها تاثیر خوبی بر اشتغال شهرستان داشت و تعطیلی آنها تاثیرات منفی خود را بر جای گذاشته است. با تعطیلی این واحدها بسیاری از کارگران بیکار، بخشی آواره این شهر و آن شهر و کوله بار بر دوش شدند، برخی هم برای دریافت بیمه بیکاری معرفی شدند که این شاید بصورت مقطعی راه حلی برای جلوگیری از تجمعات بود اما صورت مسأله این است که به جای بیمه بیکاری باید واحدهای تولیدی تعطیل را احیا کرد.

هرچند اقداماتی برای راه اندازی واحدهای تولیدی کوچک صورت گرفته است اما این واحدها جاندار نیستند و نمی توانند خلأ بیکاری هزاران کارگر را پر کند. به هر حال چشم امید مردم به مسئولانی است که قانونا مالک را اعدام نمودند اما فکر عاجلی برای صدها نفر کارگر و ادامه چرخه تولید کارخانجات وی در اوایل موضوع نکردند و حالا این امر خود موجب رشد نرخ بیکاری در شهرستان، استان و ایران اسلامی شده است.


کارخانه چرم سازی و کفش گنجه

هر وقت که از رودبار به سمت رستم آباد یا بالعکس سفر می کنیم در میان راه وقتی به روستای گنجه می رسیم قبل از چشممان، این حس بویایی است که ما را یاد روزگارانی می اندازد که حدود 2000 هزار نفر از اهالی روستاها و شهرهای شهرستان رودبار در شرکت کفش گنجه اشتغال داشته و از آن طریق ارتزاق می کردند. آری، شرکتی بزرگ که بوی تندی که از خود ساطع می کرد سبب می شد تا هر رهگذری، نام کفش گنجه را آن هم برای همیشه به خاطر بسپارد.

این گروه صنعتی با هدف تولید کفش و کتانی های چرمی ابتداعا در روستای گنجه با خریداری زمینی به مساحت تقریبی 40 هزار متر مربع و با احداث چهار شرکت به نام های چرم گیلان، چرم رودبار، کفش گنجه، ریسندگی و بافندگی با مالکیت اولیه فردی به نام محمد رحیم متقی ایروانی بود که پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به نفع سازمان صنایع و معادن مصادره شد. البته دوران اوج و شکوفایی این گروه بعد از انقلاب و در سال های 1365 تا 1370 بود که حدود 2000 نفر از سراسر شهرستان و حتی از دیگر شهرهای استان در آن مشغول به کار بودند.

اما متاسفانه بدلایل نامعلوم در دهه ی 80 این شرکت با تعدیل و پاک سازی کامل نیروی کارگری خود، از تولید بازماند و تبدیل به مجسمه سر راهی شد. مجسمه ای که تنها بهانه ای برای تجدید خاطرات افرادی که سالها در آن زندگی ها ساختند و خون دلها خوردند و با وجود تمام سختی هایی که در آن گذراندند هنوز آن دوران را به نیکی یاد می کنند.

مجسمه ای که در طی حیات پر فراز و نشیب خود خاطره شیرین پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تلخ زلزله 31 خرداد1369 را به خوبی به یاد دارد و شاید تنهاییش بیش از هر چیزی اکنون آزاراش می دهد. سالهاست که دیگر هیچ دستگاهی در آن روشن نشده و هیچ فردی برای کار و امرار معاش به آنجا نمی رود. نکته قابل تأمل و تلخ در خصوص این کارخانه ها در روستای گنجه اما چیز دیگری است و آن هم مزایده هایی بود که پس از تعطیلی این کارخانه ها برگزار شد و تمام دستگاه ها و ماشین آلات صنعتی ارزشمند به فروش رفت و هیچگونه تاثیری برای مردم شهرستان نداشت. به هر حال همه می دانند که این کفش در پای گنجه نماند.


براستی در دهه های اخیر چه اتفاقاتی در شهرستان رودبار رخ داد که علیرغم همه پیگیری های صورت گرفته از سوی مسئولین ذیربط این همه واحدهای تولیدی و کارخانه ها تعطیل و دیگر هرگز بازگشایی نشدند؟!

موضوع تلخ و قابل تأمل میزان اشتغال ثابت ایجاده شده از سوی این کارخانه ها است که جای خالی آن علیرغم اقدامات صورت گرفته و راه اندازی تولیدی های کوچک و بزرگ هرگز پرنشد. با وجود این مشکلات برخی از مردم شهرستان رودبار بدنبال اشتغال مهاجرت به دیگر شهرستان ها را ترجیح دادند که میزان کاهش جمعیت شهرستان در سال های اخیر این موضوع را تایید می کند. مسئله مهمی که متاسفانه تاثیر منفی زیادی بر کشاورزی و دامداری شهرستان گذاشته است و جمعیت روستاها کاهش و میانگین سن روستاییان افزایش یافته و اکثر روستاهای شهرستان خالی از جوانان شده است.

برخی دیگر از مردم شهرستان رودبار که بنابر دلایل متفاوت در شهرستان ماندگار هستند با اشتغال شرکت های پیمانکاری فعال در عملیات ساخت پروژه آزادراه و راه آهن قزوین شمال، مشغول می باشند که آنها هم مطالبات چندماهه ای را از شرکت های خود طلب دارند و برای حل مشکلات خود دست به اعتراض و تجمعاتی نیز زده اند. تجمعاتی که در سال های اخیر مردم و مسئولین شهرستان به آن عادت کرده اند.

با تمام این همه فراز و نشیب، مردم شهرستان رودبار بیش از هر زمان دیگری با توجه به مشکلات عدیده معیشتی و میزان بیکاری که دامن آنها را گرفته از مسئولین شهرستان و استان خواهان بازگشایی و راه اندازی شرکت ها و کارخانجاتی هستند که در دهه های قبل هر کدام از آنها برای چند صد نفر اشتغال ایجاد کرده بود.

 

شایان ذکر است شکوفه های زیتون آمادگی خود را برای انعکاس پاسخ مسئولین در این زمینه اعلام می دارد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *