آخرین اخبار

واکاوی نهضت جنگل از ظهور تا سقوط

در بین قیام‌های تاریخ معاصر ، “نهضت جنگل” با وسعت و درگیری زیاد با استبداد و استعمار ، طولانی‌ترین آن‌هاست این قیام از ۱۲۹۴ خورشیدی شروع و تا سال ۱۳۰۰ خورشیدی یعنی با شهادت میرزا کوچک خان به پایان رسید .

اشتراک گذاری
11 آذر 1396
108 بازدید
کد مطلب : 37480

اسپرو/حسین آب برین- البته پس از شهادت میرزا کوچک مقاومت‌های پراکنده‌ای از سوی جنگلی‌ها صورت گرفت لیکن تأثیرگذاری آن اندک بود. نهضت جنگل را می‌توان به دو مرحله کلی تقسیم‌بندی کرد:

  • مبارزه اصلاح گونه با حکومت قاجار ( از سال ۱۲۹۴ خورشیدی تا سال ۱۲۹۸ خورشیدی)
  • تشکیل حکومت جمهوری شورای / شوروی/ سویتی ایران ( از سال ۱۲۹۸ خورشیدی تا ۱۳۰۰ خورشیدی)

در مرحله نخست که حدود پنج سال به طول انجامید جنگل با فراز و نشیب بسیاری همراه بود در این دوره که میرزا ابتداعا با دهقانان مبارزه خود را آغاز کرده بود بیشترین درگیری جنگلی‌ها با خوانین و بزرگ مالکان شهرهای مختلف گیلان بود پس از چندی که آوازه جنگلی‌ها در کل کشور پیچید جنگ‌های بسیاری با روس‌های ترازی و انگلیسی‌ها درگرفت در این جنگ‌ها که عموماً به‌صورت مبازره چریکی بود هدف کلی مبارزات اصلاح حکومت قاجار بود و اگر دولت صالحی روی کار می‌آمد از سوی جنگلی‌ها موردحمایت قرار می‌گرفت  نهضت جنگل که ریشه دهقانی داشت مبارزه طبقات محروم و روشنفکر علیه ساختارهای قدرت در ایران محسوب می‌شد این قیام در امتداد مبارزات مشروطه‌خواهی مردم ایران محسوب می‌شد تأکید سران این نهضت اصیل و ریشه‌دار بر ایرانیت و اسلامیت بود .

جنگ‌های مهم این دوره که با شکل‌گیری نهضت جنگل همراه بود عبارت‌اند از جنگ داو سار ، جنگ کسما ، جنگ ماکلوان ، جنگ ماسوله ، جنگ منجیل و جنگ تنکابن و غیره اتفاقات مهم این دوره تسلیم شدن حاج احمد کسمائی ، دکتر حشمت و انعقاد معاهده جنگل و انگلیس بود این دوره با رجعت مجدد میرزا کوچک از تنکابن به جنگل‌های  فومنات به اتمام رسید .

ما در اینجا از بازگویی جزئیات این دوره خودداری می‌کنیم و از مخاطبان محترم می‌خواهیم به منابع موجود مراجعه کنند .

مرحله دوم نهضت جنگل که همراه بود با همکاری این نهضت با حزب کمونیست ایران. این دوره پرحاشیه که تحلیل‌های بسیاری به آن زده‌اند و بسیاری همکاری و توافق میرزا کوچک را با حزب کمونیست ایران و حکومت تازه تأسیس روسیه خرده گرفته‌اند . این دوره با پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه مصادف بود انقلابی‌های روسیه ( بلشویک ها ) که توانسته بودند دشمن اصلی جنگلی‌ها یعنی روس‌های ترازی را سرنگون کنند و ازآنجایی‌که هم جنگلی‌ها و هم بلشویک ها دشمن مشترکی به نام انگلیسی‌ها داشتند این موضوع به‌صورت طبیعی قلوب آن‌ها را با یکدیگر نزدیک‌تر کرد پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ میلادی و واژگون شدن بنیان رژیم ترازی روس لنین در صدر شورای کمیسرهای ملی در بیانیه اکتبر ۱۹۱۷ بعد از اشاره به مسئله ایران چنین گفت حکومت شوروی برای دول ضعیف که مورد تجاوز کشورهای توسعه‌طلب قرارگرفته‌اند به‌شرط اخراج لشکرهای زورگو حق انتخاب آزادانه طرز حکومت و مسائل داخلی را قائل است و دراین‌باره امکانات لازم را برای دول ضعیف فراهم خواهد ساخت و نیز در بیانیه دیگری اعلام داشت که عهدنامه سری راجع به تقسیم ایران محو و پاره شده و واجد کمترین ارزش نیست و همین‌که عملیات جنگی پایان یافت و قشون روس خاک ایران را ترک گفت تعیین مقدرات ایران دست ایرانی محول خواهد گردید .

از سویی دیگر با توجه به اینکه حکومت تزار در روسیه یک حکومت بورژوایی و مورد تأکید انگلیسی‌ها بود این مسئله جنگلی‌ها را وا‌می‌داشت از انقلاب بلشویکی روسیه حمایت کنند چون جنگلی‌ها و در رأس آن‌ها میرزا کوچک موضع سختی نسبت به انگلیسی‌ها داشتند انگلیسی‌ها نیز از هیچ کوششی که به انقلاب بلشویکی روسیه ضربه بزند فروگذار نبودند به‌طور مثال آن‌ها برای درهم شکستن انقلاب سرخ به دریاسالار کلچاک که در سیبری با بلشویک ها می‌جنگید کمک فراوان می‌کردند از طرفی برای ژنرال ضدانقلاب بودنیچ که در کرانه‌های بالتیک قوا مهمی در اختیار داشت و پطروگراد را تهدید می‌نمود پول و اسلحه می‌فرستادند از سوی دیگر فرمانده مخالف انقلاب روسیه ، دنیکین نام داشت که از طرف انگلیسی‌ها کمک‌های مهمی دریافت می‌نمود (سردار جنگل – ابراهیم فخرایی – صفحه ۱۳۷)

مدح و تحسین از دولت جوان شوروی و شخص لنین در ادبیات سیاسی مترقی این دوره جای بزرگی دارد در تهران و شهرهای بزرگ ایران گروه‌های کوچکی از روشنفکران علاقه‌مندی خود را به همکاری و معاضدت با دولت شوروی و شروع فعالیت برای تکرار انقلاب اکتبر در ایران نه فقط در نشریات بلکه با اقدام به تشکیل سازمان‌های سیاسی نیز نشان می‌دادند . (اولین جمهوری شورایی ایران – شاپور رواسانی  صفحات ۱۴۵و ۱۴۶ )

افکار آن روز ایرانیان در اثر مظالم انگلیسی و وثوق‌الدوله و قرارداد ایران و انگلیس (قرارداد ۱۹۱۹) کاملاً مساعد با بلشویک ها بود و ایرانیان مقید در این حال حکومت سادیت را مظهر عدل و برابری و ناجی ملل ضعیفه می‌دانستند چنانچه از ورود آن‌ها (ارتش سرخ شوروی در مورخه ۲۸/۲/۱۲۹۹ خورشیدی وارد خاک ایران و شهر ساحلی بندر انزلی شد  ح – آ ) به انزلی دو سه روزی نگذشت که اشخاص مختلفی به سمت نمایندگی مؤسسات و احزاب مختلفه از طهران و سایر بلاد برای تبریک و طلب مساعدت از آن‌ها به انزلی آمدند زعمای احرار طهران متوالیا به میرزا کوچک تأکید می‌کردند که الحاق با بلشویک ها مقتضی و مساعد به منافع طبقات ( ضد قرارداد ) است در اثر این تزریقات و انتظارات مجاهدین جنگل که از حق کشی دولت به‌جان‌آمده بودند و به‌علاوه برای جلوگیری از تعدیات و خرابی‌هایی که ممکن بود از قشون سرخ به ایران وارد شود میرزا کوچک دعوت بلشویک ها را پذیرفت و برای (مذاکره با بلشویک ها ح – آ ) به انزلی رفت .

ابتدا به میرزا کوچک قبول حکومت ایران را با طرز رژیم بلشوکی پیشنهاد کردند ولی این پیشنهاد موردقبول ( میرزا کوچک ح – آ ) واقع نگردید بعداً در نظر گرفتند حکومت مختلفی از عدالتی‌ها ( این حزب ، حزبی بود سوسیال‌دموکرات که ریشه آن‌ها به اجتماعیون عامیون برمی‌گردد که در سال ۱۲۹۳ خورشیدی توسط عده‌ای از مجاهدین مشروطه‌خواه ایران تأسیس شد افراد این حزب بعدها  در سال ۱۲۹۶ خورشیدی در باکو حزب عدالت را توسط کارگران ایرانی صنعت نفت باکو به وجود آوردند ح -آ)و جنگلی‌ها تأسیس شود باز میرزا کوچک اظهار داشت که چون اعضای کمیته عدالت سال‌ها از ایران دور و به اخلاق محیط  آشنا نیستند باید زمام امور دست کسانی باشد که از روحیات جامعه باخبر و آگاه باشند پس از مباحثات طولانی در تاریخ ۲/۳/۱۲۹۹ خورشیدی مقررات ذیل با عدم رضایت و اعتراضات فرقه عدالت تصویب گردید.

۱- عدم اجرای اصول کمونیزم از حیث مصادره اموال و الغاء مالکیت و منع تبلیغات

۲- تأسیس جمهوری انقلابی موقتی

۳- پس از ورود به طهران و تأسیس مجلس مبعوثان هر قسم حکومتی را که نمایندگان ملت پذیرفتند معمول شود .

۴- سپردن مقدرات انقلاب به دست این حکومت و عدم مداخله روس‌ها در ایران

۵- هیچ قشونی بدون تصویب و اجازه حکومت زائد بر قوای موجود ( ۲ هزار نفر) از روسیه به ایران وارد نشود .

۶- مخارج این قشون به عهده جمهوری ایران است .

۷- هر قدری مهمات و اسلحه که از بلشویک ها خواستند در مقابل قیمت تسلیم شود .

۸- روس‌ها امتعه ی تجار ایرانی را که در بادکوبه ضبط نموده‌اند چون مال ایرانیان است تحویل این حکومت نمایند

۹- واگذار نمودن کلیه مؤسسات تجارتی روسیه در ایران به حکومت جمهوری.  ( قیام جنگل – اسماعیل جنگلی  صفحات ۱۳۷ تا ۱۴۰ )

میرزا کوچک خودش در خصوص توافق با بلشویک ها این‌طور می‌نویسد : نمایندگان بلشویک مرا به انزلی خواستند رفتم با آن‌ها ملاقات و مذاکره کردیم قرار شد با ما به دو چیز مساعدت کنند یکی اینکه به ما اسلحه بدهند قیمت بگیرند ، آن‌ها اسلحه دادن را قبول کردند ولی قیمت نخواستند . دیگر اینکه نفرات هرقدر لازم داشتیم و تعیین کردیم روانه کنند خودسر نفرات نیاورند و به امور داخلی مملکت ما مداخله نکنند همه را قبول کردند ما هم بعدازاین قرارداد آن‌ها را با احترام پذیرفتیم (قیام جنگل- اسماعیل جنگلی- صفحه ۱۶۳)

این توافق درواقع حکومت جمهوری را فی‌مابین میرزا کوچک و حزب عدالت تقسیم کرد و به حزب عدالت که اعضای آن جملگی از وابستگان به سیاست شوروی بودند اجازه  داد دست به اقداماتی بزنند  که این توافق از هم بپاشد . حزب عدالت در مورخه ۲/۴/۱۲۹۹ خورشیدی بافاصله‌ی کوتاهی پس از اعلام حکومت موقت در انزلی تشکیل جلسه داد و در اولین جلسه اسم حزب را از عدالت به حزب کمونیست ایران تغییر داده شد . جلسات کنگره علنی انعقاد یافت و در اولین جلسه لنین و نریمان اف که در جلسه حضور نداشتند به‌عنوان رئیس افتخاری کنگره تعیین شدند (اولین جمهوری شورایی ایران-شاپور لواسانی- صفحه ۱۶۲ )

در طی جلسات ، حزب کمونیست ایران و اعضای آن به‌شدت به ارتش شوروی تکیه داشتند و وابستگی در ارکان حزب به‌خوبی هویدا بود.

از میان اعضای کمیته منتخب نخستین کنگره  سلطان‌زاده ، جواد زاده ، محمدحسین زاده ، میر حبیب غنی زاده فقط ۱۲ روز قبل از تشکیل کنگره وارد انزلی شدند و به‌طورکلی می‌توان گفت اکثر اعضای حزب کمیته مرکزی سال‌ها از ایران دور بودند کنگره حزب کمونیست در انزلی در عمل و در حقیقت در اجرای سیاست خارجی شوروی تشکیل گردید و این حزب چه ازنظر سیاسی و چه ازنظر ایدئولوژی بخشی از حزب مادر ، حزب کمونیست روسیه بلشویکی محسوب می‌گردید چنانچه وقایع بعدی اثبات نمودند بخش عمده‌ای از رهبری حزب کمونیست ایران (گروه سلطان‌زاده) قادر نبود شرایط جامعه ایران را درک کند استراتژی و تاکتیک و برنامه‌های سیاسی این حزب تابعی بود از متغیر سیاست خارجی دولت شوروی و حزب کمونیست آن کشور در برابر انگلستان.

تشکیل حزب کمونیست ایران ماحصل مبارزات و تضادهای طبقاتی در ایران و سازمان یافتن زحمتکشان بر اساس یک ایدئولوژی مطرح در جامعه که خود ماحصل مبارزات تاریخی استثمارشوندگان علیه استعمارگران در ایران باشد نبود رهبری این حزب ، اعضای کمیته مرکزی منتخب کنگره فاقد استقلال سازمانی ، فکری و ایدئولوژیک بودند تا بتوانند بر طبق و در جهت خواست‌های زحمتکشان ایران و نه دستورات مقامات بالاتر از حزب کمونیست و دولت شوروی عمل کنند پایگاه قدرت حزب کمونیست ایران در داخل ایران قرار نداشت. (اولین جمهوری شورایی گیلان-شاپور رواسانی-صفحات۱۷۳ الی ۱۷۴)

تشکیل حزب کمونیست ایران زمانی در گیلان اعلام شد که نه فقط در این منطقه بلکه در سراسر ایران اثری از صنایع سنگین و سبک موجود نبود (به‌استثناء صنعت نفت در جنوب ایران که تحت سلطه استعمار انگلستان قرار داشت) تا از طبقه کارگر شهرنشین که با ماشین سرکار دارد ، از آموزشگاه سرمایه‌داری گذشته و در مراکز صنعتی به‌صورت انبوه متمرکزشده باشد بتواند سخنی در میان باشد عدم رشد صنایع و عدم تحول سرمایه تجاری به سرمایه صنعتی نیز نشان می‌داد که از طبقه بورژوا آن‌چنان‌که در اروپای غربی توسعه و رشد یافت چیزی در میان نیست آگاهی روشنفکران ایران به نظریات مارکسیستی و سایر بزرگان سوسیالیسم نیز نزدیک به صفر بود و هیچ‌یک از آثار عمده و حتی غیر عمده بزرگان جنبش سوسیالیستی به فارسی ترجمه نشده بودند (غیر از ترجمه ناقص و ناتمام از مانیفست کمونیست) تا روشنفکران ایرانی بتوانند خود بلا واسطه با این افکار آشنا شده و به کمک آنان داده‌های اجتماعی و تاریخی ایران را بررسی نمایند همه این نقایص موجب آن شدند حزب کمونیست ایران نه فقط نتوانست با جریان مردمی انقلابی ملی که نهضت جنگل تبلور آن بود همکاری نماید بلکه راه ضدیت و مخالفت با آن را نیز در پیش گرفت. (اولین جمهوری شورایی ایران-شاپور رواسانی-صفحه۲۱۸)

اگرچه میرزا کوچک درزمینهٔ سیاسی با حزب کمونیست ایران و نمایندگان دولت و حزب کمونیست شوروی همکاری کرد اما درزمینهٔ اقتصاد ، مسائل اجتماعی و نظری اختلاف و تضاد آن‌چنان باقی ماند و همین امر خود موجب آن بود که توافق‌های سیاسی بی‌دوام و متزلزل باشند (اولین جمهوری شورایی ایران-شاپور رواسانی- صفحه ۲۸۰)

دلایل اختلاف میرزا کوچک با کمونیست‌ها درواقع ناشی از عدم توجه کمونیست‌ها به وضعیت اجتماعی اقتصادی ایران در سال ۱۲۹۹ خورشیدی بود سرانجام پس از گذشت زمان اندکی از اعلام حکومت جمهوری در تاریخ ۱۸/۴/۱۲۹۹ خورشیدی میرزا کوچک خان به‌عنوان اعتراض به این جریانات شهر رشت را ترک کرد و به‌طرف جنگل رهسپار شد و هم‌زمان مکاتبات و مذاکرات خود را با لنین و حکومت سویتی شوروی انجام داد تا از این طریق دست‌نشانده‌های شوروی را توسط اربابشان مورد مواخذه قرار دهد و اعلام کرد تا مادامی‌که افراد حزب عدالت (کمونیست‌ها و طرفداران شوروی) دست از تبلیغات مرامی برندارند به رشت بازنخواهد گشت اعضای حزب کمونیست ایران هم که جملگی از سیاستمداران بی‌چون‌وچرای شوروی بودند در تاریخ ۹/۵/۱۲۹۹ خورشیدی دست به کودتا علیه میرزا کوچک زدند نقشه کودتا طوری طرح‌ریزی‌شده بود که می‌بایست میرزا کوچک یا کشته می‌شد و یا دستگیر و درهرحال از کادر انقلاب خارج می‌شد و این تصمیم به خاطر این گرفته شد که میرزا کوچک مخالف طرفداران شوروی در ایران و مخالف اقدامات آن‌ها بود.

هم‌زمان با اتفاقات فوق کاژان اف ( فرمانده ارتش سرخ ) پالایف وراسکو لینکوف ( فرمانده ناوگان شوروی ) و ارژیکندرزه به مسکو فراخوانده شدند فراخواندن این افراد از سوی حکومت شوروی که هرکدامشان دارای مسئولیت‌هایی در ایران و گیلان بودند و ازقضا از طرفداران میرزا کوچک محسوب می‌شدند بدین معنا بود که حکومت انقلابی شوروی و در رأس آن لنین زیر پای انقلاب گیلان را خالی کرده است و دست حکومت مرکزی و انگلستان را برای سرکوب جمهوری ایران باز گذاشته است در آن مقطع زمانی این تغییر سیاست بدین معنا بود که لنین و حزب کمونیست شوروی تمایل به برقراری رابطه با انگلستان را در سر می‌پروراند که همین‌طور هم شد و حکومت بلشویکی روسیه با انگلستان به توافق رسید در اسناد و مدارکی که از میرزا کوچک به یادگار مانده است بدون ذره‌ای شبهه به این نتیجه می‌رسیم که اگر میرزا کوچک حاضر به قبول همکاری با انقلابی‌های روسیه (که حداقل در ظاهر از اعمال روسی‌های تراز اظهار تنفر می‌کردند ) شد فقط در چهارچوب روابط دیپلماتیک بین دو کشور بود و لا غیر.

در نامه‌ای که میرزا کوچک به مدیوانی نماینده دولت شوروی در گیلان فرستاد با صراحت عنوان می‌دارد که هرکس که در امور داخلی‌مان مداخله کند ما او را در حکم انگلیس و نیکلا و درباریان مرتجع ایران می‌شناسیم من آلت دست قوی‌تر از شما نشده‌ام چه رسد به شماها ما باشرافت زیست کرده‌ایم و باشرافت مراحل انقلابی را طی کرده‌ایم و باشرافت خواهیم مرد . موضوعی دیگر که کاملاً مشخص می‌سازد که رابطه میرزا کوچک و لنین (رهبر انقلابی شوروی) نه از روی وابستگی بلکه ارتباطی از نوع همکاری سیاسی دو رهبر انقلابی است نامه‌ایست که میرزا پس از عزیمتش از رشت به لنین می‌نگارد در این نامه مهم تاریخی خطاب به لنین می‌گوید با توجه به پیروزی کارگران و دهقانان روسیه بر امپریالیسم من حاضر به همکاری با شما و ارتش سرخ شدم تا ارتش سرخ تجربیاتش را در اختیار ارتش جوان ما قرار دهد و در جای دیگری می‌گوید متعاقب قرارداد فی‌مابین من آماده شدم که با شما ( لنین ) متحد گردم تا ملت ایران و ملل دیگر آسیا را برای جنگ آزادی دعوت و حاضر نمایم میرزا کوچک در ادامه می‌افزاید من به نمایندگان شما در موقعش گفتم که ملت ایران حاضر نیست برنامه و روش بلشویزم (مرامنامه شوروی ها ح- آ )را قبول کند و در پایان میرزا کوچک با شجاعت آب پاکی را روی دست لنین می‌ریزد و خطاب به لنین می‌گوید اگر از مداخله خارجی در امور داخلی جلوگیری نشود معنی‌اش این است که هیچ‌وقت به مقصود نخواهیم رسید زیرا به‌جای مداخله یک دولت خارجی که تاکنون وجود داشت مداخله دولت خارجی دیگری شروع‌شده است.

از نگارش چنین نامه‌ای توسط میرزا کوچک در آن مقطع که حکومت ازدست‌رفته بود و حزب کمونیست ایران دائماً به تخریب میرزا مشغول بود این‌طور برمی‌آید که رابطه میرزا کوچک و لنین نه‌تنها رابطه‌ای “ارباب‌رعیتی” نیست بلکه رابطه‌ای “مرید و مرادی” هم نیست و احتمالاً همین مواضع سخت و شهامت میرزاست که کار دست وی می‌دهد و لنین و مجموعه حزب کمونیست شوروی به این نتیجه می‌رسند که میرزا کوچک فرد مناسبی برای حافظ منافع روسیه در ایران نیست.

برای اثبات بیشتر مدعای فوق ، گزارش‌های سفارت انگلیس به‌عنوان یکی از دشمنان میرزا که می‌تواند اسناد قابل‌اتکای باشد را برایتان می‌آوریم در گزارش‌های سفارت انگلیس در موردتوافق میرزا کوچک با بلشویک ها ( شوروی ) آمده است روس‌ها در پنجم ژوئیه ۱۹۲۱ میلادی برای دیدار با کوچک خان به کسما رفتند و در خانه سردار معتمد با میرزا به گفتگو پرداختند ، گزارش دریافتی حاکی از آن است که طرفین به هیچ نوع توافقی دست نیافته‌اند و ذیل وقایع هفته پیش از شانزدهم ژوئیه همین سال نوشته‌اند روس‌ها از میرزا کوچک خان دلسرد شده‌اند زیرا که او را یک ایرانی ناسیونالیست شناخته‌اند در ادامه گزارش‌های به همکاری خالو قربان و احسان الدخان با روس‌ها و مخالفت این دو با میرزا اشاره می‌کند و می‌نویسد وقتی میرزا کوچک خان نتوانست در مواضع اصولی ( اشاره به مواضع محکم میرزا در مورد عدم تبلیغات کمونیستی و عدم مداخله شوروی در امور داخلی ایران  ح – آ ) با گروهای افراطی توافق به عمل آورد از آنان جدا شد و چون با نامه‌نگاری ، افشاگری‌ها و سایر اقدامات و نصایح سودمند موفق نشد آنان را به سر عقل آورد و از سوی اهالی فومن و مناطقی که در تصرف بلشویک ها بود از طرز کمونیست‌ها به ستوه آمده بود به‌ناچار سردسته‌های جنگلی برآشفته و با اجازه کوچک خان بر قوای سرخ تاختند پس از پیکارهای سخت و خونین کلیه حدود جنگل را پاک ساختند و بلشویک ها را به عقب‌نشینی تا شهر مجبور کردند . (جنبش میرزا کوچک خان بنا بر گزارش‌های سفارت انگلیس صفحه ۱۸)

باوجود مدارک فراوان دال بر مخالفت میرزا کوچک با مرام بلشویک ها و مخالفت و دخالت حکومت شوروی روسیه در ایران که ما فقط به چند مورد جزئی آن اشاره کردیم بازهم برخی از نویسندگان کم‌اطلاع بر این نکته اسرار می‌ورزند که میرزا کوچک می‌خواسته یک حکومت وابسته به شوروی در ایران بنا کند!/گیل نگاه

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *