گلادياتور و پوپوليسم
مرد شمشير (Swordsman) يا شمشيرزن؛ که در رم باستان به آنها گلادياتور (gladiator) ميگفتند، در زبان فارسي تحت عنوان «پهلوان جانبرکف» معني شده است، اين واژه برگرفته از کلمه gladius، به معناي «شمشير» است. يک گلادياتور در امپراتوري رم به جنگجويي اطلاق ميشد که وظيفه نبرد با ساير گلادياتورها، حيوانات وحشي و حتي جنايتکاران محکوم […]
مرد شمشير (Swordsman) يا شمشيرزن؛ که در رم باستان به آنها گلادياتور (gladiator) ميگفتند، در زبان فارسي تحت عنوان «پهلوان جانبرکف» معني شده است، اين واژه برگرفته از کلمه
gladius، به معناي «شمشير» است. يک گلادياتور در امپراتوري رم به جنگجويي اطلاق ميشد که وظيفه نبرد با ساير گلادياتورها، حيوانات وحشي و حتي جنايتکاران محکوم به مرگ را عهدهدار بود و در واقع از ديدگاه عموم مردم به نوعي يک بازيگر محبوب سيرک ملي محسوب ميشد که در نهايت يک نمايش تراژديک، محکوم به مرگي فرمايشي بود.پوپوليسم برگرفته از واژه فرانسوي Peuple است، در لغتنامههاي فرانسوي کلمه مردم (پوپل) معني شده است و اين واژه در انگليسي (people). پوپوليسم به معناي اصالت مردمي است؛ يعني هر آنچه مردم بگويند، به عبارتي ديگر يعني دنبال سليقه مردم رفتن يا به معني عموميتر به دنبال رضايت عامه بودن، اين واژه را به عامهگرايي و در موارد خاص عوامفريبي نيز ترجمه کردهاند.
در حقيقت فرد پوپوليست دنبال کارهايي است که عامه مردم از آن خوششان ميآيد و منطبق بر رأي و نظر عوام است. پوپوليسم را در رهاکردن مصالح واقعي مردم و فداکردن آنها به پاي اميال ظاهري و کوتاهمدت و در اصل نوعي هيجانسواري نيز ميتوان معني کرد.تغييرات غيرسيستمي در مديريت سازماني و پيروينکردن اين تحولات از يک الگوي مشخص به همراه تأثيرپذيري مستقيم و انکارناپذير اين جريان از فضاي سياسي در کنار نبود دانش مديريت روز در سبد مهارتي مديران جناحي، امروزه بزرگترين چالش در انتخاب مديران و بهتبع آن سيستم مديريت کشور است. سيستمي که نقاط ضعف و کمبودهايش را با اسطوره و قهرمانپنداري و در يک نگاه بازتر، گلادياتورپروري جبران ميکند؛ در يک صحنه آشفته، پرده فرو ميافتد.فضاي عمومي جامعه نيز در چند دهه اخير نشان داده است بهشدت مستعد موجسواري و برانگيزانندگي هيجاني است. سوءاستفاده از ابزارهاي قوميتي، فرهنگي، اقتصادي و جغرافيايي و پايينکشيدن فتيله سطح مطالبات اصلي مردم تا مرز خاموشي در اين فضاي ساختگي را اگر بخواهيم در قدوقواره کلمات متبلور کنيم، هيچ واژهاي به اندازه پوپوليسم برازنده آن نيست. امروزه راهبرد سازماني و سبک مديريتي غالب بر اداره اکثريت آنها، با توجه به تحولات پشت پرده صحنه سياسي، در الگويي مبتني بر گلادياتور_پوپوليسم خلاصه ميشود.اگر اين ضداستراتژي را بتوان در چارچوب سبک اداره سازماني توجيه کرد، تنها الگوي ملموس براي ارزيابي آن ميتواند الگوي گلادياتور_پوپوليسم باشد؛ الگويي که در بطن خود، تئوريهاي علمي مديريت را با چالشی جدي مواجه ميکند و به تمسخر ميگيرد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید